سر صـبی داشتـم از ایسـتگـاه میومـدم خونه
ی بنـده خدایی عجلـه داش.ترمز زدم، دنده عقـب خـواس از پـارک بیاد بیرون ، فاصله ش مویی بود
سرمـو از شیشـه آوردم بیرون داد زدم صـب عـالی پـرتقالی ، بپـا به ما نمالـی :))
گـف غمـتـــ نباشه داداش بیمه شو تمدید کـردم :|
چـه میکـنه توافقـاتـــ:)) ملـــت چه لارج شـدن:D
mohsen4565